اخیرا در فضای نشر و فضای مجازی مطالبی با مضمون نسبت دادن بیماری دو قطبی به فروغ فرخزاد منتشر شده است. میخواهم در این نوشته ابتدا به نقد یکی از مقالات تقریر شده در این زمینه بپردازم و سپس با ذکر دلایلی نشان دهم که حداقل با توسل به اشعار فروغ، نمیتوانیم ثابت کنیم که حمل یک بیماری دوقطبی بر او صحیح است. در پایان، به ارائۀ دیدگاه خود در مورد توأم شدن مؤلفههای زوال و امید در زیست جهان فروغ میپردازم و توضیح میدهم که میتوانیم به جای طرح یک بیماری روانی، با در نظر گرفتن زیست جهان فروغ، به خوانشی فلسفی و عمیقتر از او بپردازیم.
این یادداشت را میتوانید اینجا بخوانید.