من دوستان زیادی دارم، یکی از اونها یه بار که صحبت از مردم یکی از استانهای همسایهٔ اصفهان به میان آمد، جملاتی مانند این را میگفت: «اینا همشون همینطورند» یا «اینا توی ذاتشان است» یا «اینا درست بشو نیستند.» اینها سادهترین پاسخها برای پرسش چرایی رفتار دیگران است که نیاز به تفکر زیادی ندارد. البته، خوشبختانه الان مدتها است که دوستم دیگر از این حرفها نمیزند.
میدانم که بعضیها گرایش به تأثیرات ژنتیکی و فرهنگی دارند اما، تنوع ژنتیکی انسان زیاد نیست (تفاوت ژنتیکی هر مگس با مگس دیگر به اندازهٔ تفاوت انسان و شامپانزه است!) و در فرهنگ ، به عنوان مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرامیگیرد، مشترکات و تفاوتهایی داریم؛ همۀ شهروندان یک شهر فرهنگ یکسانی ندارند، همچنین فرهنگ، ثابت و تغییر ناپذیر نیست.
نسبتدادن صفتی به همۀ اعضای یک گروه و یکساندانستن آنها سرآغاز پیشداوری و تعصب است و بهانهای برای ظلم ظالمان یا جاهلان است. «مردها/زنها همشون مثل هم هستند»، «اصفهانیها خسیساند» و… نمونههایی از این نسبتها هستند.
بهتر است برای درک بهتر رفتار دیگران با آنها همدلی کنیم، یعنی خودمان را جای آنها بگذاریم و از خودمان بپرسیم چه چیزی موجب شده اینگونه رفتار کنند. همدلیکردن یعنی شرایطی که دیگران در آن قرار دارند، مانند فقر، مسائل جغرافیایی، اقلیمی، سیاسی، تاریخی و… را درک کنیم.
پی دی اف این متن را نیز میتوانید دانلود کنید.
خطای اسناد
همدلی
06
شهریور